مغزمان را سیم کشی کنیم!

آنچه در این پست میخوانید

     

    توانا بود هر که تمرین کند

    اگر شما تا به حال وارد غاری شده اید و مسیری را پیموده اید و همان مسیر را برگشته اید متوجه شده اید که با دو فضای کاملاً متفاوت روبرو بوده اید. شمایی که  در حال خواندن این مقاله هستید ممکن است که یک فرد ورزشکار باشید و یا خیر یک فرد عادی و معمولی  و قطعاً جزء هر کدام که باشید حتماً آدم هایی از دسته مخالف خودتان را نیز دیده اید.آیا تا به حال به عضلات یک فرد ورزشکار و یک فرد غیر ورزشکار دقت کرده اید؟ بله عضلات یک فرد ورزشکار خیلی قوی تر از یک فرد معمولی است. چرا؟ چون آن عضله ورزشکار فعالیت بیشتری انجام داده است.اگر به شاتر های نانوایی دقت کرده باشید می بینید که آنها معمولاً بازوان قوی تری دارند. چرا؟ چون مدام این بازوان در حال فعالیت کردن هستند و این دقیقاً عملکرد مغز ما است. مغز ما به مانند یک عضله عمل می کند، یعنی با انجام فعالیت بیشتر، بزرگتر و پیچیده تر می شودو اینکه آیا فعالیت بیشتر باعث هوش بیشتر می شود یا نه، مسأله ای دیگر است، اما ما با واقعیتی روبرو هستیم که نمی توانیم به هیچ وجه آن را کتمان کنیم و آن این است که:

    آنچه که در زندگی انجام می دهیم، ظاهر مغز ما را تغییر می دهد.

    آقای اریک کاندل دانشمند عصب شناس آمریکایی و برنده جایزه نوبل در سال 2000، در کشفیات خود نشان داد که ذهن ما آدم ها هنگام یادگیری دچار تغییر می شود. او ثابت کرد به دست آوردن حتی مقدار کمی اطلاعات باعث تغییر فیزکی در ساختار سلول های عصبی ما می شود و این حیرت انگیز است! مغز ما مدام در حال یادگیری است بنابراین پیوسته خود را از نو سیم کشی می کند. بعد از فوت انیشتین مغز او را کالبد شکافی کرده و بررسی کردند و متوجه شدند که مغز او هیچ فرقی با مغز ما ندارد فقط سیم کشی های بیشتر و ارتباطات  قوی تری در بین بخش های مختلف مغز و نیم کره ها وجود دارد.پس به این نتیجه می رسیم که ما هم می توانیم یک نابغه باشیم به شرطی که با انتخاب هایی ساده چون نوع سازی که  مینوازیم یا ورزش حرفه ای که انجام می دهیم، مغزهای خود را دوباره و دوباره سیم کشی کنیم و هر روز نابغه تر از دیروز خودمان باشیم.