مغز ما و توجه ما

آنچه در این پست میخوانید

     

    سر کلاس دانشگاه

    از  شما می‌خواهم که یکی از ساعت‌های کلاس تخصصی در دانشگاه را به یاد آورید. مخصوصاً که اگر ساعت تشکیل این کلاس بعد از ناهار بود که تقریباً اکثر بچه‌ها در چرت بودند و سکوتی بر کلاس حکم‌فرما بود و فقط استاد داشتند مطالبی را یکنواخت توضیح می‌دادند و کسی هم زحمت یک سؤال خشک‌وخالی را به خودش نمی‌داد. فقط چند دقیقه مانده به این‌که ساعت کلاسی نوبتم همه هوشیارانه به استاد توجه می‌کردند و حواسشان بود که از لیست حضوروغیاب استاد جا نمانند. بعد از کلاس هم آن‌هایی که در چرت بودند عنوان می‌کردند که چیزی یاد نگرفته‌اند.

    آیا مطالبی که استاد سر کلاس می‌گفت مطالب بی‌ارزش بود؟ قطعاً خیر

    پس چرا دانشجویان علاقه‌ای به گوش دادن درس از خود نشان نمی‌دادند؟

    حالا جو این کلاس را جور دیگری برایتان میگویم. همین کلاس را تصور کنید که استاد باانرژی زیادی درس را عنوان می‌کنند، از دانشجویان سؤال می‌پرسند، بین درس چند خاطره جالب عنوان می‌کنند و از دانشجویان می‌خواهند آنچه را یاد گرفته‌اند بیان کنند. آیا می‌شود سر هم‌چین کلاسی چرت زد؟ جواب این سؤال هم خیر است.

    لطفاً دقت کنید

    مغز ما جوری طراحی‌شده است که زمانی که دارد چیزی را یاد می‌گیرد و فضای آنجا یکنواخت باشد خوشش کمی یاد و تلاشی هم برای یادگیری کمی کند. یعنی درواقع آنجا اتفاق خاصی کمی افتد که توجه آش جلب شود و مغز هم علاقه‌ای به یادگیری نشان کمی دهد و بعد از زمان کوتاهی همه‌چیز فراموش می‌شود اما زمانی که در کلاس مشارکت وجود دارد، مطالب مرور می‌شود و گاهی هم خنده اضافه می‌شود تأثیر بیشتری در یادگیری و به خاطر سپاری وجود دارد.

    پس شما خواننده گرامی اگر کسب‌وکاری دارید که در آن می‌خواهید چیزهایی را به دیگران آموزش دهید حتماً کاری کنید که فضا از یکنواختی بیرون بیاید.